نشر لوگوس در معرفی خود از این کتاب گفته است که در چهار دهه گذشته روابط ایران و آمریکا پیوسته با تنش همراه بوده و هر بار که رسانه‌ها به این دو کشور می پردازند، مخاطب آماده می‌شود مقامات سیاسی دو کشور را در حال تهدید یکدیگر ببیند. اما، در پشت سیاست، مردم ایران و آمریکا چه نگاهی به یکدیگر دارند؟ این کتاب نخستین پژوهشی است که از صدها نفر از مردم آمریکا در کل این کشور درباره نگرش آن‌ها به مردم و فرهنگ ایران سوال می پرسد و پاسخ‌های دست اول آن‌ها را پس از انجام یک تحلیل مفصّل، ارائه می‌کند. همچنین، نویسنده با رهگیری دویست سال تاریخ روابط فرهنگی ایران و آمریکا نشان می‌دهد که چگونه نخستین روابط ایران و آمریکا نه سیاسی، که میان-‌فرهنگی بود و ریشه‌های این رابطه چگونه تا ایران امروز ما امتداد یافته است.  

در فصل نخست شاه قاسمی با مروری بر ادبیات پژوهش در مورد نگرش آمریکایی‌ها به مردم ایران نتایج بسیار جالبی را عرضه کرده است.  اولا، انگاره‌های بین فرهنگی که مردم آمریکا از ایرانی‌ها دارند عمدتا منفی است.   تقریبا همه مطالعات غیر شخصی مرور شده در این پژوهش نشان می‌دهند که آمریکایی‌ها نگرش مثبتی به مردم ایران ندارند.   آن‌ها معمولا با بدبینی و شک به مردم ایران نگاه می‌کنند.   دوم، هرچه‌قدر نمونه پژوهش با سوادتر و دانشگاه دیده‌تر باشد، امکان اینکه انگاره‌های بین فرهنگی مثبت‌تر از ایرانی‌ها داشته باشد، بیشتر است.   سوم، ارتباطات و تماس‌های شخصی با ایرانی‌ها نقش بسیار مهمی در بهبود انگاره‌های بین فرهنگی آمریکایی‌ها از مردم ایران دارد.   و چهارم، و مهم‌تر از همه، انگاره‌های بین فرهنگی آمریکایی‌ها از مردم ایران تا حد زیادی به رسانه‌ها وابسته است.  

فصل دوم کتاب به تاریخ میسیونری پرزبیتری آمریکایی در ایران اختصاص یافته است. نخستین تماس‌های جدی میان ایرانی‌ها و آمریکایی‌ها را میسیونرهای آمریکایی برقرار کردند.   البته این بدان معنا نیست که این دو ملت پیش از برقراری نخستین تماس‌ها در دهه سوم سده نوزدهم، نسبت به هم بی اطلاع بودند.   این ویژگی مذهبی بودن نخستین تماس‌ها، چنانکه در فصل بعد کتاب به تفصیل بررسی شده است، بر روابط این دو کشور حتی تا امروز نیز سایه افکنده است.   میسیونرهای آمریکایی گرچه چندین دهه تلاش‌های زیادی کردند و ده‌ها نفر از آن‌ها در ایران به دنیا آمدند، فعالیت کردند و درگذشتند، اما در ماموریت شماره یک خود که مسیحی کردن جامعه ایران بود شکست کاملی خوردند.   آن‌ها فکر می‌کردند با ارائه کردن حقایق مسیحیت، مسلمانان هزار هزار به مسیحیت خواهند گروید.   آن‌ها موفق شدند تنها تعداد اندکی از مسلمانان را به آیین مسیحیت در بیاورند که آن تعداد هم بعدا یا دوباره مسلمان شدند یا مهاجرت کردند و یا در طول چند دهه ناپدید شدند.   موفقیت محدود آن‌ها تنها در میان مسیحی‌ها و با کمک و خوش بینی کشیشان کلیسای شرق روی داد.   البته در حال حاضر اقلیت‌های پروتستان ارمنی و آشوری در ایران داریم و حتی گفته می‌شود که یک کلیسای پروتستان مخصوص پارسی‌هایی که در دهه‌های گذشته مسیحی شدند هم وجود دارد، اما تعداد کل این‌ها به زحمت به ده هزار نفر می‌رسد.   افزون بر آنکه استدلال‌هایی که مسیحیان علیه اسلام می‌آوردند را می‌شد علیه خود مسیحیت به کار گرفت، مسیحیت پروتستان با یک سبک زندگی همراه بود که کمتر در ایران سده نوزدهم امکان رواج دادن آن در بین مسلمانان وجود داشت.  

در فصل سوم شاه‌قاسمی با مراجعه به اسناد، تاریخچه روابط سیاسی آمریکا و ایران را مرور کرده است. او در این فصل نشان می دهد که تا پیش از کودتای ۲۸ مرداد، ایرانی ها و آمریکایی ها حدود صدسال روابط و نگرش های دوسویه با حسن نیت داشته اند. گاهی حتی این رابطه را رابطه ای «عاشقانه» خوانده اند. ایرانی ها به آمریکایی ها خوشبین بودند چون این تصور را داشتند که آمریکا می تواند روزی به عنوان قدرت سومی وارد معادله بازی ها شود و حتی ایران را از بند استعمار روسیه و انگلیس برهاند. شاه قاسمی در این فصل به نامه ناصرالدین شاه برای رییس جمهور آمریکا اشاره می کند که در آن ناصرالدین شاه تلویحا از رییس جمهوری آمریکا دعوت می کند تا ایران را مستعمره خود کند!

در فصل چهارم نویسنده پس از مرور چارچوب نظری خود -انگاره‌های میان فرهنگی- که به وسیله او و ری هایسی استاد دانشگاه ایالتی کنت در سال ۲۰۰۹ ارائه شده، به رویّه های درگیر در انجام این پژوهش و دشواری های آن اشاره می کند. همچنین، در این فصل نویسنده برخی از یافته های کمّی خود را شرح می دهد.

فصل پنج به طور کامل به ارائه یافته‌های کیفی این پژوهش اختصاص یافته است.   در این فصل ۲۸ خرده مقوله و مقوله از انگاره‌های بین فرهنگی آمریکائیان معرفی شده اند و مثال‌هایی از پاسخ‌های مشارکت کنندگان در هر مقوله آورده شده است.   در بخش منابع انگاره‌های بین فرهنگی هفت گروه از منابع که از پاسخ‌های مشارکت کنندگان به دست آمده بود معرفی شده است.

همچنین، یافته‌ها در این فصل به خوبی سرشت نگرش آمریکایی‌ها به مردم ایران را برای خواننده آشکار می‌کنند. گرچه به سادگی می‌توان گفت که نگاه آمریکایی‌ها به مردم ایران مثبت، منفی یا خنثی است، اما تنها در توصیف بلاواسطه کیفی است که متوجه می‌شویم این نگاه‌ها چه کیفیت‌هایی می‌توانند داشته باشند و یا بر چه جنبه‌هایی می‌توانند تاکید کنند. دو دسته از خرده مقوله های منفی (زنان توسری خور) و مثبت (ایرانیان زیبا هستند) آمریکایی ها از مردم ایران در این جا آورده شده اند.

زن

۳۵

لیسانس

کانزاس

همدلی، هم صدایی.   تصویری از زنان غمگینی که اجازه ندارند رای بدهند و هیچ آزادی ندارند.  

زن

۶۲

لیسانس

میشیگان

زنانی که مجبور می‌شوند لباسی بپوشند که کل بدنشان را بپوشاند.   من برای این زن‌ها متاسفم و خوشحالم که در آمریکا متولد شدم و تحت این نوع سرکوب‌ها نیستم.  

زن

۵۵

لیسانس

فلوریدا

موی سیاه، پوست سبزه، مذهبی، زنان سر بقچه پیچ شده، نابرابری برای زنان

زن

۲۷

لیسانس

فلوریدا

من به خاورمیانه فکر می‌کنم.   زنانی که به دلیل لباس‌هایشان پوشیده‌تر هستند و مردانی که به دلیل موقعیت اجتماعی‌شان هرچه دلشان می‌خواهد می‌پوشند.  

مرد

۳۰

فوق لیسانس

ایلینویز

فرهنگ اسلامی، بدرفتاری با زنان

زن

۵۹

دکترا

فلوریدا

مسلمانانی که تا پیش از ۱۹۷۸ [منظورش ۱۹۷۹ است] سنت بسیار نیرومندی برای آموزش عالی، از جمله برای زنان داشتند.   بعد از شاه آن‌ها دیگر چندان تمایلی به سمت دانش و حمایت از زنان برای کسب دانش ندارند.  

مرد

۶۴

دکترا

کلرادو

دین اسلام.   سرکوب زنان.   نبود آزادی‌های فردی.  

زن

۵۰

دیپلم

کانزاس

درگیری.   اینکه چطور زنان مجبورند صورت‌هایشان را بپوشانند و اینکه چطور مورد سوء استفاده و بدرفتاری قرار می‌گیرند.  

زن

۴۳

لیسانس

کنتاکی

زنان در روسری یا برقع، مردان در لباس‌های مدرن‌تر، کت و شلوارهای گران قیمت «غربی»، رنگ سبزه، موی سیاه، مردان ریشی.   زنان تسلیم شده‌ای که نقشی مثل یک کنیز دارند و مردان اقتدار گرا.  

زن

۵۰

دکترا

تگزاس

شخصی مثل بقیه اشخاص در جهان، با استثنای زنان که تحت انقیاد حکومت اسلامی سرکوب می‌شوند.  

زن

۵۹

دکترا

مریلند

این یک تراژدی وحشتناک است که زنان ایرانی که پیشتر قدرتمند بودند و بهترین حضور حرفه‌ای را داشتند اکنون تحت محدودیت‌های دینی تحمیلی بر سر راه رفتار و مخصوصا آموزش و کارشان قرار دارند.   این یک ضایعه و مایه شرمساری است.  

زن

۲۶

فوق لیسانس

کالیفرنیا

مردان به شدت برتر از زنان هستند.  

مرد

۴۲

دکترا

ماساچوست

سرکوب، فشار، با زنان مثل کنیز رفتار می‌شود، فقدان آزادی

زن

۳۸

فوق لیسانس

نیویورک

من احساس همصدایی می‌کنم.   من به زنانی فکر می‌کنم که بیشتر حقوقی که من دارم را ندارند.   من به روسری فکر می‌کنم.   من به مردمی فکر می‌کنم که در شرایط ناامنی زندگی می‌کنند.  

زن

۵۰

فوق لیسانس

میشیگان

تصویر زنان در حجاب.   زنان به قانون، آموزش، و فرصت‌های شغلی دسترسی برابر ندارند.  

زن

۴۹

لیسانس

داکوتای شمالی

زنانی که باید صورتشان را بپوشانند، سرشان پایین باشد و پشت سر اعضای خانواده راه بروند.   تصاویر بزرگ آیت الله روی یک طرف دیوارها.   دخترهایی که به خاطر رفتن به مدرسه شکنجه شده‌اند.  

زن

۵۹

لیسانس

داکوتای جنوبی

آمریکایی‌ها بیشتر ایرانی‌ها را در تلویزیون و یا بخش‌هایی از اخبار اینترنتی می‌بینند که اختلافات سیاسی بین ایران و آمریکا را پوشش می‌دهند =منظورم تصاویر همان گروه مردان خشمگین در خیابان است.   هرچند این تصاویر منفی هستند اما ما می‌دانیم که ایرانی‌های معمولی، مثل آمریکایی‌های معمولی، همیشه با رهبران سیاسی‌شان موافق نیستند و در کل دوست دارند خود و خانواده‌هایشان زندگی خوبی داشته باشند.   البته من فکر می‌کنم در کشورهای اسلامی زنان نیازمند حقوق بیشتری هستند!

زن

۳۹

دکترا

میشیگان

زنان نقابداری که اجازه ادامه تحصیل ندارند.

زن

۵۶

لیسانس

نیویورک

مردان عمامه داری که با زنان مثل شهروندان درجه دو رفتار می‌کنند.  

زن

۶۵

دکترا

آلاباما

مردمی باستانی و مغرور که مسلمان شدن آن‌ها باعث نفرتشان از فرهنگ غربی و بدرفتاری با زنان شده است.  

زن

۳۶

دکترا

تگزاس

کسی که نمی‌تواند در حالی که بخش زیادی از موهایش از زیر روسری بیرون زده است راحت در خیابان راه برود.   .  البته دارم در مورد زنان حرف می‌زنم.   من داستان‌هایی از دوستانم شنیده‌ام و فیلم‌های مستندی از بی‌بی‌سی و جاهای دیگر دیده‌ام که چنین تصاویری را در ذهنم تقویت می‌کنند.  

مرد

۵۲

دکترا

نوادا

زندگی که کلا تحت تاثیر مذهب است.   اگر مرد باشد به شدت تسلط گراست؛ اگر زن باشد به شدت سرکوب شده است.  

مرد

۳۴

فوق لیسانس

ویرجینیا

فردی که ویژگی‌های نژاد سفید را دارد اما پوستش قهوه‌ای است، ریشش را از ته زده، و ظاهر آراسته‌ای دارد.  

زن

۲۶

لیسانس

جورجیا

مهسا دوست ایرانی‌ام در دانشگاه.   او زیبا بود.  

مرد

۵۵

دکترا

فلوریدا

زن ایرانی که وقتی در دوره کارشناسی ارشد درس می‌خواندم، یکی از اتاق‌های خانه‌ام را اجاره کرده بود.   او یک شوهر آمریکایی داشت و بسیار زیبا بود.   او جوان بود و به صورت غیر حرفه‌ای رقص شکم می‌کرد (شوهرش یک خواننده بود).

زن

۶۳

فوق لیسانس

کلرادو

در واقع، تصویری که اول از همه به ذهنم می‌آید زنان زیبای پارسی است.  

زن

۵۷

فوق لیسانس

آیداهو

پوست سبزه، جذاب و فرهیخته

مرد

۵۱

فوق لیسانس

ماین

موها و چشمان زیبا، علقه‌های خانوادگی نیرومند، باهوش

زن

۵۳

دکترا

ایندیانا

مردمان زیباروی با پوست برنزه

زن

۳۹

فوق لیسانس

میسوری

وقتی عبارت «یک شهروند ایرانی» را می‌شنوم به کسی فکر می‌کنم که پوستی زیبا و موی تیره دارد.  

زن

۴۱

فوق لیسانس

نیومکزیکو

مرد خوش‌تیپ و سبزه رویی که کت و شلوار مشکی غربی پوشیده است.  

زن

۴۳

فوق لیسانس

اوکلاهاما

پوست زیبا

زن

۶۲

دکترا

اورگون

زیبا، پیچیده

زن

۵۲

فوق لیسانس

ویرجینیا

فردی با چشمان سیاه زیبا و موهای تیره.   آدم‌هایی هستند سخت کوش، خانواده دوست با ریشه‌های خانوادگی قوی.   کسانی را که با آن‌ها آشنایی دارم آدم‌های تحصیل کرده‌ای بوده‌اند.  

زن

۶۴

فوق لیسانس

واشنگتن

موهای تیره، چشمان زیبا

زن

۵۲

دیپلم

ویرجینیا

متفاوت از نظر لباس، زنان رنگین پوست زیبا

زن

۷۴

فوق لیسانس

میشیگان

چهره‌های مردم زیبا و خوشگلی که در این سال‌ها دیده‌ام.

زن

۳۳

دکترا

کلرادو

زن زیبایی با چشمان و موهای سیاه و یک کیلو آرایش [!]

زن

۲۱

دیپلم

واشنگتن

حجاب، زنانی که به طرز شگفت انگیزی زیبایند، با فرهنگ، برای خودشان احترام قائلند، ایده‌آلیست، خانواده گرا.  

زن

۳۰

لیسانس

دِلِور

زنی زیبا در لباس نازک و بلند همراه با روسری

شاه قاسمی فصل ششم و نهایی کتاب را به ننتیجه گیری اختصاص داده است. شاه قاسمی می گوید اختلافات ایران و آمریکا به این آسانی و با ابتکارات سیاسی حل شدنی نیست چون هر دو طرف در این اختلاف نظر منافعی دارند. گذشته از این، این دشمنی برای هر دو کشور کارکرد داخلی هم دارد. با این حال، نویسنده می گوید برخی ابتکارات میان فرهنگی می تواند در دراز مدت اثربخش باشد.

۲۱۲۱