شیخ تمام شد و رفت و یادم آمد که در قدیم چلوکباب خوردن از آن مفاخر بود و اینکه آنقدر چرب باشد که سبیل خورنده هم چرب شود و دیگران بفهمند که از کره چلوکباب است!
بزرگ‌زاده‌ای آبرومند به فقر و تنگدستی افتاده بود، برای اینکه کسی پی به احوالش نبرد هر روز سبیل خود را با تکه دنبه‌ای چرب می‌کرد. تا اینکه یک روز عصر که سر گذر با رفقایش نشسته بود و سبیل چرب کرده‌اش را تاب می‌داد و از کیفیت کره چلوکباب ظهر صحبت می‌کرد، پسر کوچکش دوان دوان و ناراحت از راه رسید و گفت: بابا بدو، اون دنبه‌ای رو که هر روز باهاش سبیلت را چرب می‌کردی گربه خورد.
اکنون، ‌ای سیاستمدارانِ پشت صحنه و روی صحنه! آن دنبه را گربه خورد، دنبال فرد دیگری باشید که مشکلات را گردنش بیندازید، البته اگر مردم سبیل چرب کرده شما را باور کنند!

23302