محمدجواد اسکافی، در عملیات خیبر به اسارت نیروهای رژیم بعث عراق درآمد و بعد از تحمل سال‌های سخت اسارت که در اردوگاه موصل سپری شد، به وطن بازگشت.

اسکافی خاطرات خود را در کتاب‌های «سال‌های اسارت» و «ستارگان بهبهو» به چاپ رسانده است.  این رزمنده دوران دفاع مقدس درباره چگونگی اسارتش روایت می کند: «۲۱ ساله بودم که در سال ۶۲ در عملیات خیبر به اسارت درآمدم. آن زمان معلم بودم و در هنگام اسیر شدن چند تن از دانش‌آموزانم به همراه من اسیر شدند. در عملیات خیبر تعداد زیادی از نیروهای ایرانی اسیر شدند. و به دلیل تعداد زیادمان، ما را به اردوگاه موصل که اردوگاه بزرگ‌تری نسبت به بقیه بود، بردند و حدود یازده ماه آنجا بودیم و از صلیب سرخ مخفی بودیم.»

او ادامه می‌دهد: «سال دوم اسارت که حکومت بعث به دلیل شکنجه‌ها و شرایطی که برای ما ایجاد کرده‌ بود، در سازمان ملل محکوم شد و وزیر امورخارجه و معاون نخست‌وزیر مجبور شدند از ایرانی‌ها عذرخواهی کنند. آن‌ها اذعان کردند که افسران‌شان خودسرانه عمل کرده‌اند. بالاخره اردوگاه ما بعد از یک‌سال شناسایی شد. در طبیعت اسارت، همواره سختی و تلخی وجود دارد اما این ایستادگی و آزادگی‌ است که این راه را مقدس می‌کند. بعد از شناسایی اردوگاه، فضای بازتری پیدا شد و توانستیم به فعالیت‌های فرهنگی بپردازیم. کلاس‌های فرهنگی حفظ قرآن، نهج‌البلاغه، زبان‌انگلیسی و… را در بین اسرا ترویج دادیم.»

این آزاده می‌افزاید: «من وقتی از اسارت برگشتم، برای ادامه تحصیل به دانشگاه رفتم. در زمینه زبان‌انگلیسی و زبان عربی در سطح بالاتری نسبت به بقیه دانشجویان بودم و این را مدیون کلاس‌های اسارت می‌دانم. شاید اگر روزی از من بپرسند مهم‌ترین دستاورد شما از اسارت چیست؟ آشنایی با نهج‌البلاغه را بگویم.»

۵۷۵۷