متاورس؛ چگونه انیمه‌ی «بل» آینده را چون سرزمین عجایبی موهوم تصویر می‌کند؟

وقتی که در ماه اکتبر گذشته مارک زاکربرگ ویدیویی را منتشر کرد که ردپایی از سرخوشی متاورس بود، ترس ما از آینده‌ی دیجیتال کم نشد. سبک ارائه‌ی ناجور رئیس فیسبوک، حسی شبیه چیزی به ما داد که انگار نامه‌ای رسمی که توسط هوش مصنوعی نوشته شده است، از پشت دره‌ی وهمی برای ما فرستاده شده. به علاوه، بسیاری اینگونه حس کردند که چیزی به شدت ویران‌شهری درباره‌ی این دنیای آنلاین جدید مسحور‌کننده وجود دارد که توسط شرکتی کنترل می‌شود که سابقه‌ای طولانی از شایعه‌پراکنی، جمع‌آوری اطلاعات و استراق سمع و انتشار تصاویر آزاردهنده از بدن انسان‌ها دارد.

اگر ما دچار بدگمانی درباره‌ی آینده‌ی متاورسی خود شده‌ایم، شاید به فیلم‌های ما نیز مربوط باشد. هالیوود به ندرت به پیشواز تکنولوژی رفته است که آن را وحشت‌آور و غلط نشان ندهد. از واقعیت مجازی (در فیلم‌های ماتریکس و ترون) تا هوش مصنوعی (در فرنچایز نابودگر و فیلم‌ اکس ماکینا و انیمیشن میچل‌ها در برابر ماشین‌ها) و شبکه‌های اجتماعی (در فیلم‌های گربه‌ماهی، کلاس هشتم و غیردوستانه) و تایتان‌های تکنولوژی در جهان واقعی مثل مارک زاکبرگ (در فیلم شبکه‌ی اجتماعی)، ما آن قدر فیلم درباره‌ی این چیز‌ها تماشا کرده‌ایم که کافی است تا ما را حتی از آنلاین‌شدن منصرف کند.

همه‌ی این‌ها سبب می‌شود تا انیمه‌ی جدید مامورو هوسودا یعنی «بل»، جایگزینی نشاط‌آور باشد. بل بر روی وجوه مضر و آزارد‌هنده‌ی زندگی دیجیتال مثل تعرض آنلاین، بدگویی مجازی و پخش‌کردن اطلاعات شخصی افراد سرپوش نمی‌گذارد، اما به جای اینکه جهان آنلاین را مکانی برای بی‌رحمی و ظلم و گسترش بی‌امان شرکت‌ها نشان دهد، تصویری ارائه می‌دهد که شاید این جهان بتواند مکانی مقدس و یا جایی برای رستگاری خصوصا برای افراد جوان باشد. داستان انیمه، درباره‌ی این است که چگونه هویت‌های آنلاین می‌تواند اشکال پنهان افراد را عیان کند یا بپوشاند (و آن گونه که عنوان اثر پیشنهاد می‌دهد، برابر‌نهاد‌های زیبا و حیوان وجود دارد). قهرمان ما سوزو است، نوجوانی تنها و درون‌گرا در یک منطقه‌ی روستایی کشور ژاپن که بعد از مرگ مادرش، توانایی‌اش برای خواندن آواز را از دست داده است. با این حال وقتی او به جهان عظیم «یو» وارد می‌شود، دقیقا به چیزی برعکس این تبدیل می‌شود. خود دیگر پنهان او، یک ملکه‌ی پاپ با موهای صورتی رنگ است که حنجره‌ای طلایی دارد و میلیون‌ها طرفدار که او را تحسین می‌کنند.

بل ۲۰۲۱. متاورس

هوسودا می‌‌گوید: «کارگردان‌های زیادی نیستند که جهان آنلاین را به شکل مثبت نشان داده‌اند». مردی کتابی و مودب که سرتاپا سیاه پوشیده است. «فکر می‌کنم که مثال نادری هستم و شاید تنها مثال از این دست باشم». او می‌گوید که اصطلاح متاورس تا بعد از عرضه‌ی بل، به گوشش نخورده بود. منبع الهام او دختر بچه‌ی ۵ ساله‌اش است که دارد در جهانی بزگ می‌شود که چیز‌‌هایی مثل گوشی هوشمند و شبکه‌های اجتماعی همیشه وجود داشته‌‌اند. «ما افرد بالغ اینترنت را می‌بینیم و فکر می‌کنیم این واقعیت است و آن واقعیت نیست. اما برای افراد جوان بیشتر از این است. آنجا جهان واقعی است و اینترنت جهان دیگری است. آن جهان به همان اندازه واقعی و ارزشمند است و طوری که داری در آن جهان آنلاین رفتار می‌‌کنی، بخشی از واقعیت نیز هست. این جهان جدیدی است که آن‌ها خودشان را در آن پیدا می‌‌کنند و همه‌اش درباره‌ی این است که آن‌ها چگونه آن جهان را برای خودشان درست می‌کنند».

نکات ظریف‌تر فناوری «یو» مسلما علمی تخیلی است. این جهان، از آخرین فناوری اشتراک بدن استفاده می‌کند که آواتار شما را با توجه به اطلاعات بیومتریک‌تان می‌سازد. اما به عنوان نمایش بصری آن چه که شاید یک متاورس بالغ و مستقل به نظر می‌آید، بل اغلب اوقات به شکل نفس‌گیر و دلپذیری لذت‌بخش و  توهم‌زاست. وقتی ما برای اولین بار سوزو را در قالب پرسونای مجازی‌اش می‌بینیم، دارد آهنگ پاپی را پشت یک وال عظیم اجرا می‌کند که پر از اسپیکر است. غوطه‌ور است مابین چیزی که گذرگاهی بین یک شهر شناور و یک مدار مجتمع عظیم است. کامنت‌ها و پیام‌ها دارند بر فراز آسمان پرواز می‌کنند، در حالی که او دارد نقل و نبات مجازی در کارناوالی رنگی از آواتار‌ها بر سرشان می‌ریزد. در دوردست و بر روی زمینی در «یو»، استادیوم‌های کروی غول‌‌آسایی وجود دارد، قلعه‌های مخروبه، غروب‌های آفتاب با رنگ‌آمیز‌هایی غیرممکن بر فراز دشت‌های مجازی که وسعت آن‌ها حد و حصر ندارد. مارک زاکربرگ شاید بخواهد نگاهی به این انیمه بیندازد.

هوسودا الان بیش از دو دهه است که با جهان دیجیتال مشغول است. او حرفه‌ی خود را با فرنچایز دیجیمون که شبیه پوکمون است، شروع کرد با فیلم کوتاهی درباره‌ی یک ویروس شریر که اطلاعات را مصرف می‌کند و اینترنت را به تصرف خود درمی‌آورد. این فیلم موکدا برای کودکان ساخته شده بود، ولی کافی بود تا توجه استویدو گیبلی قدرتمند و پرآوازه را به خود جلب کند که در سال ۲۰۰۱ از او خواسته شد تا «قلعه‌ی متحرک هاول» را کارگردانی کند. با اینحال، او بر سر خلاقیت و ابتکار با رئیس گیبلی یعنی هایائو میازاکی (که بعدا کارگردانی اثر را خودش بر عهده گرفت) به مشکل برخورد و هوسودا راه خودش را رفت. او الان یکی از موفق‌ترین کارگردانان انیمه در ژاپن است، آن هم به لطف آثاری از قبیل «دختری که در زمان پرش می‌کرد»، «فرزندان گرگ»، «پسر و دیو» و انیمه‌ی قبل از بل یعنی «میرای» که آن هم نامزد جایزه اسکار شده بود و در کن ۲۰۱۸ به نمایش درآمد.

یکی از اجزای مهم بل از فیلم ۲۰۰۹ هوسودا به نام «جنگ‌های تابستانی» گرفته شده است، که از قضا آن هم در میانه‌ی دو جهان واقعی و مجازی می‌گذرد. نیمی از داستان، جوری کمدی رمانتیک آشنایی با خانواده است  و نیمه‌ی بعدی در جهان پیش‌متاورسی به نام «از» می‌گذرد، که هک‌کردن آن تهدیدی برای ویرانی سیاره است. مثل دنیای «یو» انیمه‌ی بل، «از» جهان مجازی مجللی است. این بار قلمرو تمیز و سفید و پر از هنر پاپ که با گرافیک و شخصیت‌های رنگارنگ پر شده است که توسط هنرمند تحسین‌شده یعنی تاکاشی موراکامی طراحی شده است. برای طراحی متاورس بل، هوسودا اریک وانگ را نیز به کار گرفت، معمار و تصویرساز بریتانیایی که در لندن فعالیت می‌کند. هوسودا برخی از فضاهای شهری فانتزی پر جزئیات و شگفت‌انگیز وانگ را به شکل آنلاین دیده بود و خیلی غیرمنتظره به او ایمیل زد. وانگ می‌گوید: «همه چیز در اینترنت اتفاق افتاد که حس می‌کنم که کاملا به جاست». از حیث معماری، در حالی که متاورس «جنگ‌های تابستانی» مثل یک تیر عظیم منقش به طرح جانوران ساخته شده، جهان یو در بل، یک شهر خطی گسترده است که از فرم‌های هندسی آسمان‌خراش مانند ساخته شده است. با وجود شغل تمام وقتش، وانگ از مکان‌های موجود مثل شهر نیویورک و سنترال پارک و نیز از فیلم‌های مثل «۲۰۰۱: ادیسه فضایی» کوبریک الهام گرفت.

بل ۲۰۲۱. متاورس

در دفاع از جهان مجازی، هالیوود تلاش‌هایی کرده است تا قلمرو مجازی را به تصویر بکشد که یک جهنم‌دره‌ی ویران‌شهری نیست. ترون به کارگردانی استیون لیزبرگر محصول ۱۹۸۲، همچنان یک اثر پیشرو است. با فضا‌های وسیع سیاه بی‌نهایتش، هندسه‌ی زاویه‌دار و حال و هوای نئونی‌ خود، چهره‌ی فضای سایبری را مثل یک کلاب شبانه‌ی دهه‌ی ۱۹۸۰ به تصویر می‌کشد (دنباله‌ی ۲۰۱۰ آن یعنی ترون: میراث، حتی پا را از این هم فراتر می‌گذارد، آن هم با به کارگیری موسیقی دفت‌پانک به عنوان دی‌جی). به‌روز‌ترین فیلم در این باره «بازیکن شماره یک آماده» استیون اسپیلبرگ محصول سال ۲۰۱۸ است که داستانش در جهان مجازی تفریحی به نام اوسیس روایت می‌شود و از حیث بصری یک چیز قاتی پاتی از جهان واقعی و فضای گیمینگ است که احتمالا نزدیکتر به چیزی است که متاورس‌های بزرگ فناوری قرار است باشند. تفاوت اصلی در این است که «بازیکن شماره یک آماده» در سال ۲۰۴۵ اتفاق می‌افتد که سیاره با فقر، جنگ و ویرانی محیط‌زیستی به تباهی کشیده شده است. قهرمان فیلم به ما می‌گوید: «این روز‌ها واقعیت چیز ناخوشایندی است. همه به دنبال راهی برای فرار کردن می‌گردند».

برای همه‌ی آینده‌گرایی‌شان، «جنگ‌‌های تابستانی» و «بل» جوامع مجازی خودشان را با خانواده‌ها و جوامع محلی جهان واقعی برابر می‌کنند. جهان بل بر اساس یک روستای موجود در استان کوچی ژاپن است که مناظر و مینیاتور‌‌های هر روزه‌اش را با جزئیاتی دوست‌داشتنی به نمایش درمی‌آورد. هوسودا می‌گوید: «در حالی که جمعیت‌های مجازی در حال رشد در اقتصاد دیجیتال مدرن هستند، جوامع روستایی در جهان واقعی می‌میرند. این چیزی است که در ژاپن و شاید در بریتانیا اتفاق می‌افتد. جهان آنلاین جدید و جوامع محلی که ناپدید می‌شود هر دو بغل به بغل وجود دارند».

تا اندازه‌ای، تمامی داستان‌های هوسودا با مردمانی سر و کار داشته است که بین دو جهان و دو هویت از هم گسیخته شده‌اند، با جادو یا سفر در زمان یا فناوری دیجیتال. همواره قهرمانان او باید از پس این دودستگی و جداشدن بر‌آیند و بل هم از این قاعده مستثنی نیست. تنها با کم‌کردن فاصله‌ی بین هویت‌‌های آنلاین و آفلاین شخصیت‌های اصلی داستان، این فیلم‌‌ها واقعا می‌توانند رو به جلو حرکت کنند. با همین نشانه، به نظر می‌رسد خود فیلم‌های هوسودا در حال مذاکره بر سر مرز‌های بین جهان فانتزی و واقعی هستند. در افق نوظهور آینده‌ی متاورس این فیلم‌ها تبدیل به زمینه‌ای شده است که بیش از پیش دارند جا می‌افتند. هوسودا می‌گوید: «من باور دارم چیز‌هایی که برای فیلم‌ها ساخته می‌شوند، می‌تواند جهان واقعی را تحت تاثیر قرار دهد. فیلم‌ها و رمان‌ها علمی تخیلی، پیشگویی از آینده است و نقشی در توضیف آن بازی می‌کنند. تخیل، جهان واقعی را برمی‌انگیزد».

بل. ۲۰۲۱.متاورس

از طرفی واقعیت هم دارد خیلی سریع به جهان مجازی می‌رسد. هوسودا با اشاره به این مطلب می‌گوید: «۱۰ سال پیش من جامعه‌ی آنلاینی از یک میلیارد نفر را برای جنگ‌های تابستانی خلق کردم و بعد از آن فیسبوک آمد و حدودا ۲ میلیارد نفر کاربر داشت و من نیاز داشتم که جهان بعدی را بزرگتر بسازم و یو ۵ میلیارد کاربر دارد. دیر و زود دارد اما سوخت وسوز ندارد و بالاخره روزی می‌رسد که این هم تاریخش منقضی می‌شود. من دلم می‌خواهد چیزی حتی فراتر از این را تصور کنم و این آینده را با همگان به اشتراک بگذارم».

هوسودا به جای اینکه از چیزی که در متاورس وجود دارد، بترسد، خوش بین است. «من امکان خلق چیزی را می‌بینم که واقعا جهانی است. در جهان واقعی ما زبان‌ها را داریم، تاریخ را داریم، این دیوار‌های بین کشور‌ها را داریم که خیلی دشوار است بر این‌ها چیره شویم. اما اگر آن‌ها آنجا نبودند، شاید مثل اینترنت امکانش وجود داشت جامعه‌ی آنلاینی را ساخت که همه واقعا به آن متعلق باشند».

منبع: Guardian

فناوری
 

آخرین اخبار

برچسب‌های پربازدید

 

وبگردی