وقتی دزدها امنیت را نمی‌برند، بلکه روایت‌ها آن را می‌دزدند | افکار عمومی، آزمون صداقت و نقش فراموش‌شده سواد رسانه‌ای

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر، زهرا شیخ باقری – چند ثانیه، چند تصویر، و چند نفس حبس‌شده. ویدئویی در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شود: دو موتورسوار با قمه‌ای براق، گوشی دختری را می‌قاپند، تهدید می‌کنند و مثل سایه‌ای سنگین در ذهن همه جا خوش می‌کنند. اما آنچه بیش از «سرقت»، امنیت را می‌رباید، خود تصویر نیست؛ روایتی‌ست که شکل می‌گیرد، بزرگ می‌شود، وحشت می‌پراکند و اعتماد را تکه‌تکه می‌کند.

در عصر انفجار اطلاعات، ما فقط با «حادثه» مواجه نیستیم، با «روایت حادثه» زندگی می‌کنیم. رسانه‌های رسمی و کاربران فضای مجازی، ناخواسته یا عامدانه، می‌توانند به جای درمان، به تشدید درد کمک کنند. وقتی یک ویدیو بدون تحلیل و بدون مسئولیت‌پذیری منتشر می‌شود، ذهن بیننده تنها با یک حس تنها می‌ماند: «ما رها شده‌ایم.»

این در حالی‌ست که نهادهای مسئول، از قوه قضاییه گرفته تا پلیس و شورای تأمین استان‌ها، گاهی درست عمل می‌کنند اما دیر روایت می‌کنند. در جهان امروز، اگر زودتر از روایت رسمی، تصویر خام حادثه منتشر شود، افکار عمومی دیگر دنبال مجرم نمی‌گردد؛ بلکه به‌سرعت یک مقصر کلان می‌سازد: «نظام ناکارآمد» یا «شهر بی‌دفاع».

در چنین وضعیتی، سواد رسانه‌ای نه یک مهارت جانبی، بلکه «سلاحی دفاعی» برای ذهن‌های بی‌پناه جامعه است. مردم باید بدانند هر آنچه در شبکه‌های اجتماعی می‌بینند، لزوماً تمام حقیقت نیست. آن‌طرف‌تر اما، مسئولان هم باید بیاموزند که «حقیقت»، دیگر خود به خود منتشر نمی‌شود؛ باید روایت شود، توضیح داده شود، و زودتر از دروغ به افکار عمومی برسد.

در شرایطی که حتی یک ویدیوی تقطیع‌شده می‌تواند به چالشی ملی تبدیل شود، آیا زمان آن نرسیده که نهادهای رسمی، پایش فعال‌تری بر فضای مجازی داشته باشند؟ نه برای سانسور، بلکه برای روایت دقیق، فوری و انسانی؟ آیا زمان آن نرسیده که سواد رسانه‌ای، از مدارس تا دانشگاه، از خانواده تا کارمندان دولت، به‌عنوان یک ضرورت عمومی آموزش داده شود؟

در غیاب سواد رسانه‌ای، حتی حقیقت‌های درست هم اثر نمی‌کنند. حتی مجازات سریع مجرمان هم به ترمیم ذهن ترسیده مردم کمک نمی‌کند، اگر روایت آن ضعیف باشد، اگر حس «دیده شدن» در مردم تقویت نشود.

ما در یک «جنگ روانی با روایت‌ها» زندگی می‌کنیم؛ جنگی که اگر به موقع واردش نشویم، باخته‌ایم؛ نه به سارقان قمه‌به‌دست، بلکه به آن‌هایی که در پس‌زمینه‌ی ذهن مردم، زمزمه می‌کنند: «اینجا دیگر جای ماندن نیست…»

*زهرا شیخ باقری/ کارشناش ارشد مدیریت و فعال رسانه

پایان/*

جامعه

آخرین اخبار

وبگردی

آخرین اخبار

برچسب‌های پربازدید