به گزارش سانا میرم امیرجلالی در مصاحبه همزمان به نشان دادن عکس حمید لولایی گفت : عکس رد کنید میخوام یه پراید ۵۷ بهشون کادو بدم. در ادامه گفت حمید لولایی در برنامه تلویزیون گفت برای بله گرفتن براش میخوام پراید ۵۷ ببرم و درجواب من بهش گفتم اون موقع که شما موتورگازی سوار میشدید من بازیگر نبودم و ماشین شاسی بلند سوار میشدم
حمید لولایی در فصل قبل شب آهنگی در یک آیتم که به طنز به ازدواج مریم امیر جلالی، مرجانه گلچین و مریم سعادت میپرداخت، به طنز گفت مریم امیر جلالی با پراید ۵۷ هم به او بله خواهد گفت. مریم امیرجلالی در گفتوگوی جدیدش پس از دیدن تصویر حمید لولایی، یا خشم گذشتهاش را به رخ حمید لولایی کشید. این بخش را میبینید.
بیوگرافی حمید لولایی و همسرش
حمید لولایی در ۳ دیماه ۱۳۳۴ در محله عشرتآباد تهران به دنیا آمد و اصالتاً شمالی است. او با تشویق مادرش به بازیگری روی آورد و مشوق اصلی خود را مادرش میداند. لولایی خصوصیات اخلاقی ویژهای دارد و همیشه به خاطر صداقت و روراست بودنش زبانزد اطرافیانش است و فردی بسیار کمحرف و به گفتهی خودش بیآزار است. لولایی صبر و تحمل بالایی دارد و بسیار علاقه دارد به دیگران ابراز محبت کند.
حمید لولایی به سوارکاری و فوتبال علاقهی بسیاری دارد. وی از بین بازیگران خارجی عاشق بازی چارلی چاپلین است و از کودکی کارهای او را تقلید میکرده است و از بین بازیگران داخلی علاقهی زیادی به بازی پرویز پرستویی دارد و رضا عطاران را فردی خوشفکر و بسیار فروتن میداند.
او از زمان کودکی علاقهی زیادی به بازیگری داشته و به گفته خودش با استفاده از جعبههای پودر لباسشویی و چسباندن عکس و گویندگی، بچههای محل را دور خود جمع میکرده و آنها را سرگرم میکرده است. وی با جمعکردن پولهای عیدی خود، به سینما میرفته و بهترین تفریح زمان کودکی خود را سینما رفتن میداند.
نحوه ورود به دنیای بازیگری
حمید لولایی از همان دوران کودکی رؤیای بازیگری را در سر میپروراند و در ۱۵ سالگی به کلاسهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رفت و در دوره کلاسهای هنرهای زیبا شرکت کرد. او فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۵۸ آغاز کرد و در این سال، رضا قاسمی او را برای ایفای نقش در تئاتر «سبزه، دوست بچهها» به کارگردان آن «رضا ژیان» پیشنهاد داد و در دو نقشِ «فیل» و «دارکوب» ظاهر شد. سپس در سال ۱۳۵۹ در نمایش «بچهها و خمرهٔ سخنگو» که کارگردانی آن را سیاوش طهمورث بر عهده داشت بازی کرد.
حمید لولایی برای نخستین بار در سال ۱۳۷۰ با بازی در سریال فراموشخانه به کارگردانی «عبدالرضا نواب صفوی» وارد تلویزیون شد اما بیشتر با بازی در سریالهای طنز نوروز ۷۲ و ساعت خوش و با ایفای نقش در سریال زیر آسمان شهر که نقش «خشایار مستوفی» را ایفا میکرد به اوج محبوبیت رسید.
اولین حضور حمید لولایی در سینما در سال ۱۳۶۰ با بازی در فیلم از عوج تا اوج نام به کارگردانی محمدرضا مجد بود. او فیلمهای سینمایی متعددی در کارنامه خود دارد اما بهترین بازی خود را در فیلم سینمایی «چند میگیری گریه کنی» ایفا کرد و برندهٔ «سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر» شد.
بازی در سریال زیر آسمان شهر
حمید لولایی در سال ۱۳۸۰ با ایفای نقش «خشایار مستوفی» در سریال زیر آسمان شهر به کارگردانی مهران غفوریان و تکیه کلام «نه غلام» که در زمان پخش در سطح مردم رواج داشت توانست محبوبیت چشمگیری پیدا کند و اکثراً او را با نام خشایار میشناسند. او نقش خشایار را با حالات روحی و روانی خاصی بازی میکرد و به گفتهی خودش بعد از پایان کار فیلمبرداری دچار بیماری روحی شد که با هیچ دارویی درمان نمیشده است. به گفتهی دکترش دلیل این امر فاصله گرفتن از خود واقعیاش و فرو رفتن در نقش خشایار بوده است که بعد از حدود ۵ الی ۶ ماه بعد از پایان کار؛ بهبود پیدا کرد.
ازدواج و همسر حمید لولایی
حمید لولایی ازدواج کرده و متأهل میباشد و اخلاق بسیار عالی در منزل دارد. وی با همسرش رابطهای گرم و صمیمی دارد و یکی از تلخترین روزهای زندگی خود را فوت مادر خانمش میداند که روی او تأثیرات منفی زیادی داشته است.
حمید لولایی دو دختر به نامهای سارا لولایی و مریم لولایی دارد که یکی از دختران وی برای ادامه تحصیل به آلمان مهاجرت کرده است و دختر دیگرش هم دانشجوی علوم آزمایشگاهی است. لولایی میگوید که آنها را به موسیقی و ساز پیانو و ورزش تشویق کرده است اما علاقه دخترانش به همان رشتههای تحصیلی خودشان است.
کارنامه هنری حمید لولایی
سریالهای تلویزیونی
۱۳۹۶ پنچری
۱۳۹۴ سه شو
۱۳۹۲–۱۳۹۳ معراجیها
۱۳۹۲ خروس
۱۳۹۱ دزد و پلیس
۱۳۹۱ خانه اجارهای (سری دوم)
۱۳۹۰ نقطه سر خط
۱۳۹۰ چهارچرخ
۱۳۸۹ خوشنشینها
۱۳۸۸ مسافران بازیگر
۱۳۸۷ بزنگاه
۱۳۸۶ پیامک از دیار باقی بازیگر
۱۳۸۶ چارخونه بازیگر
۱۳۸۶ ترش و شیرین
۱۳۸۴ زندگی به شرط خنده
۱۳۸۳ خانهبهدوش
۱۳۸۱ زیر آسمان شهر – سری سوم
۱۳۸۰ زیر آسمان شهر – سری دوم
۱۳۸۰ زیر آسمان شهر – سری اول
۱۳۷۹ قطار ابدی
۱۳۷۸ آژانس دوستی
۱۳۷۸ دانی و من – سری دوم
۱۳۷۷ عید آن سالها
۱۳۷۷ محاکمه
۱۳۷۷ مجید دلبندم
۱۳۷۶ گلهای آفتابگردان
5 دیدگاه.
سلام ..من کلی میگم وقتی الان درسلامت وخوشی هستیم از تیکه های هم ناراحت نشید اگه خدای نکرده فردا روزی یع اتفاق بیفته هی اذاب وجدان می گیریم که چرا جوابشو دادم ناراحت شد وتا زنده اید تیکه های که میشه ازش گذشت کرد بگذرید لطفا زیاد اتو کرده نباشیم …
بابا خجالت بکشید هنرمندان مارو همدیگر و دارن خراب میکنند پیر دارن میشن عقلشون پریده الگوهای جوانان ببینید
اونم از نوع جیپ
زن تو ایران حرف زدنشم مثل رانندگیشه.. قابل توجه اونایی ک زن پول دار میخان بگیرن
,این چقدر چندش شده.با اون قیافه فکر میکنه کارش هم خیلی درسته.اون بنده خدا لولایی یک شوخی کرد ولی این چقدر زشت جدی گرفته و اراجیف میگه