به گزارش ساناپرس، فیلم رقص دختر علیرضا بیرانوند / بارانا بیرانوند هم شبیه دنیز دایی شد/ بیوگرافی دختر دوازه بان پرسپولیس و ویدیو

ویدیویی جالب از رقص زیبای دختر علیرضا بیرانوند را مشاهده می کنید!!!!
علیرضا بیرانوند (زادهٔ ۳۰ شهریور ۱۳۷۱، سرابیاس) بازیکن فوتبال اهل ایران است که در باشگاه فوتبال پرسپولیس و تیم ملی فوتبال ایران بازی می‌کند

سال هاست دانشجوی لیسانس رشته تربیت بدنی دانشگاه سما می باشد که از کارگری به دروازه بان شماره یک ایران با 194 سانتی متر قد رسید.علیرضا بیرانوند در سال 1389 وقتی 18 ساله بود ازدواج کرد که ثمره آن یک پسر بنام طاها و یک دختر بنام بارانا متولد سال 95 می باشد.

عکسی از جشن تولد مرفهانه دختر علیرضا بیرانوند دروازه بان تیم ملی در فضای مجازی منتشر شد که توجه مخاطبان را جلب کرد. علیرضا بیرانوند متولد ۳۰ شهریور ۱۳۷۱ در خرم آباداست  نام اصلی وی محمدرضا بوده که با شناسنامه برادر خود به فوتبال معرفی شده بازیکن فوتبال اهل ایران است. علیرضا بیرانوند که در پست دروازه‌بان به صورت قرضی از تیم رویال آنتورپ، برای بوآویشتا و تیم ملی ایران بازی می‌کند. مدیر برنامه های علیرضا بیرانوند مهدی خلفی و سجاد خلفی هستند.

تصویری از جشن فارغ التحصیلی دختر بیرانوند را مشاهده بفرمایید.

همسر او دختر عمویش است که بسیار سخت توانسته با دختر عمویش ازدواج کند.

بیرانوند درباره ازدواجش میگوید که زمانی از روستا برای رفتن به مدرسه به شهر آمد شبها به خانه عمویش میرفت و در آنجا رفته رفته به دختر عمویش علاقمند شد و زمانی به سن 18 سالگی رسید از پدر و مادر خود خواست که به خواستگاری دختر عمویش بروند و او را خواستگاری کنند اما عمویش پاسخ منفی داد.

یرانوند میگوید البته حق داشتند چون ما از نظرمالی بسیار وضعیت بدی داشتیم و عمویم نمیتوانست دخترش را به من که هیچ پول و شغلی نداشتم بدهد اما در نهایت وقتی قراردادم 80 میلیون شد با ازدواج من موافقت کردند و البته دختر عمویم به من نی علاقمند بود ولی به دلیل مخالفت پدرش نمیتوانست مقاومتی کند.

چون از شهرستان به تهران آمده بودم وارد حاشیه های مجردی نشده و به جای تفریحات مجردی و دوستانه همیشه کنار همسر و فرزندم بودم.

علیرضا بیرانوند در سال 2010 وقتی 18 سن داشت ازدواج کرد و صاحب یک پسر بنام طاها و یک دختر بنام بارانا شد

دروازه بان تیم ملی درباره روزهای سخت حضورش در تهران گفت: وقتی به تهران آمدم اول خونه عمم بودم و بعد در چمن‌ های دور میدان آزادی می خوابیدم

برای خرج و مخارج زندگی در فست‌ فود کار کردم و هر روز صبح از 6 تا 12 ظرف‌های پیتزا را چرب می کردم و بعد از آن، 12 می رفتم سر تمرین فوتبال که واقعا شرایط سختی بود.

از آن که زدم بیرون ، در یک کارواش کار کردم و رفتگری کردم.