ماجرای شعار «زن زندگی آزادی» در جنگ غزه چیست؟

به گزارش ساناپرس، «زن زندگی آزادی» در میانه جنگ غزه!

شعار زن زندگی آزادی در وسط معرکه جنگ غزه نمایان شد.

«زن زندگی آزادی» در میانه جنگ غزه!

به گزارش نبض بازار، شعار زن زندگی آزادی که در اعتراضات سال گذشته سر داده شد اکنون در جنگ غزه نمود پیدا کرده است.

روزنامه اصولگرایان فرهیختگان در گزارش جدید خود جنگ غزه و اسرائیل را به مسئله «زن زندگی آزادی» و اعتراضات سال گذشته در ایران ربط داده است.

این روزنامه نوشته: هر شعاری جدای از معنای ظاهری‌اش، بر باوری دلالت می‌کند که به شکل‌گیری آن نیرو بخشیده است. از این جهت می‌توانیم انتظار داشته باشیم که کسانی که شعار«زن، زندگی، آزادی» را سر می‌دادند، باوری بدون شرط و مطلق به اصل حیات، ضرورت دفاع از حیثیت زن، و اصل خدشه‌ناپذیر آزادی داشته باشند.

این شعاری بود که سال گذشته بهانه بسیج برخی از مردم در خیابان‌های ایران شد. شعاری که برای ماه‌های زیادی بهانه اصلی تولید محتوای مجازی در رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی فارسی‌زبان بود. از این جهت می‌توانیم انتظار داشته باشیم که نیروی اجتماعی پشت این شعار، بعد از فروکش کردن هیجانات سیاسی و اجتماعی در خیابان‌های ایران، امروز به نام زن، زندگی و آزادی بستر تازه‌ای برای بسیج عمومی پیدا کرده و درحالی‌که زنان و کودکان زیادی در بزرگ‌ترین زندان رو باز دنیا، یعنی غزه هر روز مورد تهاجم نیروهای ارتش نژادپرست صهیونیستی قرار می‌گیرند، نیروی خود را برای حمایت از جریان آزاد زندگی زنان و کودکان در محیط بین‌المللی به کار بگیرد.

از آنجایی که دنباله خارج‌نشین مدعیان شعار مورد بحث، با لابی قدرتمند سیاسی و مالی در بیرون از ایران از ارزش‌های نهفته در پس این شعار دفاع می‌کردند، همین‌طور می‌شد انتظار داشت که فعالان رسانه‌ای سیاسی و اجتماعی ایرانی خارج‌نشین از قدرت خود برای پاسداشت آزادی و حق حیات زنان فلسطینی که هر روز زیر شدید‌ترین بمباران‌های دولت اشغالگر اسرائیل قرار گرفته‌اند استفاده کرده و تلاش کنند تا نشست‌هایی اعتراضی برای دفاع از حق حیات زنان فلسطینی که هر روز جان خودشان، کودکان و اعضای خانواده‌شان را از دست می‌دهند برگزار کنند.

این انتظاری گزاف نیست. اینکه آنتن شبکه‌هایی که برنامه‌های عادی خود را لغو کرده و هر روز از «زن، زندگی، آزادی» می‌گفتند بخشی از برنامه‌های خود را به دفاع نامشروط از حق آزادی و حیات زنان و کودکان فلسطینی اختصاص بدهند.

هرچند در همان روزهای اوج بلوا در ایران از مجموعه شعارهای فالوس‌محوری که در خیابان، دانشگاه و شبکه‌های مجازی فارسی‌زبان منتشر می‌شد، می‌شد این مساله را دریافت که مبلغان آن شعار فهم درستی از پرچمی که زیر آن سینه می‌زنند ندارند، اما چند اتفاق مهم در روزهای بلوا و همراهی جریان اصلی رسانه‌های فارسی‌زبان و فعالان سیاسی بیرون از ایران با ارتش اشغالگری که هر روز حق زندگی زنان، کودکان و شهروندان غیرنظامی فلسطینی را ضمن انجام دادن بمباران کور مناطق غیرنظامی از آنها می‌گیرد باعث می‌شود که این مساله، یعنی مساله فلسطین به شکل بنیادینی با آینده ما به‌عنوان مردم ایران، پیوندی انکار‌ناپذیر پیدا کند.

در روزهای بلوا در سال گذشته یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های بخش زیادی از صاحب‌نظران و بخشی از مردم در ایران خشونت افسارگسیخته‌ای بود که در زبان و رفتار اهالی بلوا مشاهده می‌شد. استفاده از الفاظ رکیک، نوعی فالوس‌محــــــــوری عمیقــــــا جنسی در گفت‌وگوها، شعـــــــــــــارهــا، دیوارنوشته‌ها و تجمعات داخل و خارج از کشور، در کنار خشونتی کور نسبت به هر کسی که می‌شد از او انتقام گرفت، نویدبخش ظهور نوعی خشونت سیاسی کور در میان اهالی بلوا بود.

خشونتی که بعضا به شکل باورناپذیری توسط بعضی از حامیان اهل دانشگاه یا تحلیلگران و صاحب‌نظران سیاسی در کشور توجیه می‌شد. خشونت کوری که نیروی اتحاد میان طیف گسترده، اما بی‌ربطی از گروه‌های سیاسی ایرانی را ممکن می‌ساخت.

اتحادی که در یک طرف آن سازمان تروریستی مجاهدین‌خلق قرار داشت و طرف دیگرش را سلطنت‌طلب‌های دنباله‌روی رضا پهلوی تشکیل می‌دادند.

اخبارسیاسی
پربازدید
 

آخرین اخبار

برچسب‌های پربازدید

 

وبگردی