رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

به گزارش ساناپرس، فکر نمی‌کنم در بین خوانندگان این مقاله فردی باشد که فقر را به زندگی در رفاه ترجیح بدهد. بیشترِ قریب به اتفاقِ ما به خوبی می‌دانیم بر خلاف تصویر شاعرانه و سِنتی مِنتالی که در فیلم‌ها و سریال‌ها از فقر ارائه می‌شود، در زندگی واقعی فقر یعنی قربانی کردنِ مداومِ موارد فوق‌العاده مهمی چون سلامتی، تفریح و سفر برای فقط و فقط زنده ماندن و از گرسنگی نمردن. بهانه نگارش این مقاله هم مانند بسیاری دیگر طرح یک پرسش در شبکه‌های اجتماعی و البته پاسخ‌های پر تعداد آن پرسش است. احتمالا کاربری که در ردیت این پرسش را مطرح کرد هم فکرش را نمی‌کرد بقیه کاربران چنین دل پری داشته باشند. او پرسید:”به نظر شما چه مواردی وجود دارد که فقط افراد فقیر قادر به درک آن هستند و پولدارها تصوری از آن ندارند؟”

ضمن یادآوری این موضوع که مانند همیشه شما هم می‌توانید پاسخ‌هایتان به پرسش مقاله را در بخش نظرات با ما و بقیه کاربران به اشتراک بگذارید، همراه هم نگاهی می‌اندازیم به تعدادی از پر طرفدارترین پاسخ‌ها به پرسش مطرح شده.

فقیرانه زندگی کردن دقیقا چقدر گران است؟

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

من و بقیه کاربران فقیر ردیت به خوبی می‌دانیم فقیرانه‌ترین سبک زندگی(بدون تفریح و غذاهای گران و هیچ چیز غیر ضروری) چقدر خرج دارد. چیزی که متاسفانه سیاستمدارها که معمولا از قشر مرفه هستند هیچ تصوری از آن ندارند.

فشارِ روانی زندگی بدون پس‌انداز

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

پاسخ من به این پرسش بدون شک فشار روانی خردکننده‌ای است که صرف دانستن این نکته که تا پیش از رسیدن روز حقوق حتی یک پنی هم نخوهی داشت، به تو وارد خواهد کرد. چه شب‌هایی که من غرق در عرق به این فکر کردم که اگر پیش از روزِ حقوق ماشینم خراب شود یا همسرم بیمار شود چه کار خواهم کرد.

همواره و همیشه گرسنه بودن

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

نمی‌دانم چه تعداد از کاربران ردیت زندگی در چنین فقری را تجربه کرده‌اند. وقتی آن‌قدر فقیری که آشناترین حس زندگی‌ات گرسنه بودن است. البته باید خاطر نشان کنم من درباره اینکه یک بار گرسنه‌ات شود حرف نمی‌زنم، من درباره وقتی حرف می‌زنم که به زندگی‌ات نگاه می‌کنی و می‌بینی بیشتر عمرت را گرسنه بوده‌ای و تنها دغدغه‌ات سیر کردن شکمت بوده است.

قیمت دقیقِ دقیقِ اجناس

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

اگر مغازه‌دار هستید این موضوع را امتحان کنید. یک بار اجناس را برای یک مشتری که می‌دانید از وضع مالی خوبی برخوردار است، بیشتر از معمول یا حتی دو برابر و سه برابر حساب کنید. قول می‌دهم که حتی مشکوک هم نخواهد شد. در عوض همین کار را در مقابل یک مشتری فقیر انجام دهید، خواهید دید که چگونه از حفظ نرخ دقیق تمام اجناس را برایتان خواهد گفت. راستش این موضوع از نظر من واقعا غم‌انگیز است. اینکه آن‌قدر فقیر باشی که حتی یک اشتباه محاسباتی در سوپر مارکت بتواند زندگی‌ات را وارد بحران کند.

چرخه بی‌پایان فقر تا مرگ

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

چیزی که به نظر من یک آدم ثروتمند نمی‌تواند درکش کند چرخه و سیکل زندگی فقیرانه است. فرض کنید شما و دوست ثروتمندتان قصد خرید ماشین دارید. او مسلما یک اتومبیل نو و بدون نقص می‌خرد، شما اما آن‌قدر پول ندارید و سراغ یک ماشین دست دوم می‌روید که به سختی کار می‌کند. شاید بعد از چند سال شما بیشتر از قیمت ماشین نوی دوستتان، خرج ماشین کهنه خودتان کرده باشید و دوستتان شاید به این فکر کند که چه تصمیم بهتری نسبت به شما گرفته است. چیزی که دوستتان درک نمی‌کند این است که شما و امثال شما هیچ‌وقت پول کافی برای خرید یک ماشین خوب، یک کفش با دوام یا ابزاری که یک عمر برایتان کار کند را ندارید و متاسفانه این چرخه تا روز مرگ ادامه دارد.

تمام شدن حقوق حتی پیش از دریافت حقوق

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

ممکن است با دوستی ثروتمند در حال صحبت باشید و او وقتی از رقم حقوق دریافتیتان باخبر شد شروع به سرزنشتان بکند که “من با همین مبلغ می‌توانم زندگی خوبی داشته باشم.”چیزی که آن دوست و خیلی‌های دیگر درک نمی‌کنند این است که در بیشتر مواقع به دلایلی چون عمل جراحی سه سال پیش، هزینه‌های دندانپزشکی دو سال قبل و خرج تعمیر ماشین در 6 ماه پیش، شما 80 درصد حقوقتان را حتی پیش از دریافتِ آن از دست داده‌اید.

مستقل زندگی کردن مانند فیلم‌ها نیست

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

وقتی بیست و چند ساله بودم و هنوز با پدر و مادرم زندگی می‌کردم زیاد پیش می‌آمد که دوستانم بابت این موضوع ملامتم کنند. آن‌ها معمولا فکر می‌کردند چون زیادی به پدر و مادرم وابسته هستم یا چون تنبلم و توانایی رسیدن به خودم را ندارم هنوز در خانه پدر و مادرم هستم. دوستان ثروتمند من اما حتی نمی‌توانستند تصور کنند که من هنوز آن‌جا هستم چون به معنی واقعی کلمه توانایی مالی اجاره خانه و خرید وسایل و مواد غذایی را ندارم.

از دست این مرفهین بی درد

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

1. آن‌ها مراسمِ ماهانه آب ریختن در شامپو و سایر شوینده‌ها برای اینکه فقط تا سر ماه دوام بیاورند را درک نمی‌کنند.

2. آن‌ها خوردنِ هر روزه یک غذای تکراری به خصوص در انتهای ماه را درک نمی‌کنند.

3. آن‌ها پیاده‌روی در مسافت‌های باورنکردنی به این دلیل ساده که کرایه تاکسی نداری را درک نمی‌کنند.

4. آن‌ها این موضوع که معنی سفر برای تو سالی یکبار به خانه اقوام رفتن است و نه اقامت در بهترین هتل‌ها را درک نمی‌کنند.

5. آن‌ها ناراحت شدن از دریافت هدیه به این دلیل ساده که توانایی جبرانش را نداری را درک نمی‌کنند.

6. برای آن‌ها پدر و مادری که سر قولش به فرزندش نمی‌ماند بدقول است و برای من این پدر و مادر فقیر است و غمگین و سرافکنده.

7. آن‌ها هیچ‌وقت شاهد این نبودند که مادر به خاطر فقر غذا نخورد و به دروغ به بچه‌ها بگوید چند لحظه قبل یک غذای خیلی خوشمزه خیالی خورده است.

8. آن‌ها لرزیدن در زمستان و عرق ریختن در تابستان را به دلیل گرانی بخاری و کولر و البته سوخت را درک نمی‌کنند.

ترس و اضطرابِ دوباره فقیر شدن

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

راستش اگر بخواهم بر اساس زندگی خودم به این پرسش پاسخ بدهم باید بگویم چیزی که آن‌ها درک نمی‌کنند ترس و اضطرابِ دوباره فقیر شدن است. من حالا 50 سال دارم و هرچند که در کودکی و نوجوانی و جوانی به شدت فقیر بودم اما با زحمت زیاد و البته خوش شانسی توانستم ورق را برگردانم. جالب است بدانید هنوز بعد از 30 سال زندگی در اوضاع مناسب مالی، گاهی شب‌ها خیس از عرق از خواب می‌پرم و از ترس از دست دادن همه‌چیز و تجربه دوباره آن وضعیت به خودم می‌لرزم.

اینکه قوانین برای فقیر و غنی یکی نیست

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

ممکن است بگویید برخلافِ تو ما در کشوری زندگی می‌کنیم که قوانین برای همه به یک شکل است. حتی در آن صورت هم یک آدم فقیر نه توانایی وکیل خوب گرفتن را دارد و نه مرخصی برای حضور در دادگاه و هزار چیز دیگر.تازه اگر از 70 درصد کشورهای کره زمین بگذریم که اساسا قوانین بر اساس شغل پدر و سنگینی روابط جلوی چشمت تغییر می‌کنند.

و در نهایت اینکه کسی برای کمک نیست

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

دوستان پولدار من تصوری از این موضوع ندارند که اگر من به مشکلِ بزرگی از نظر مالی برخورد کنم نمی‌توانم از خانواده‌ام کمک بخواهم. نه اینکه خانواده سنگدلی داشته باشم، نه. اما خانواده من از من فقیرتر هستند و توانایی چنین کمکی را ندارند. نکته دیگر این است که آن‌ها انگار نمی‌توانند درک کنند هیچ‌وقت قرار نیست ارثی به من برسد. نمی‌توانند بفهمند اگر از پدر و مادرم قرض و قسطی به من به ارث نرسد هم خوشحال خواهم بود و اگر در زمان مرگ پولی در حساب بانکی یا ملکی به نامم داشته باشم می‌توانی مطمئن باشی برایش سال‌ها عرق ریخته‌ام.

اخبارجامعه
پربازدید
 

آخرین اخبار

برچسب‌های پربازدید

 

وبگردی