به درخشان گفتم مراعات حجازی را کنید!

سپهر ستاری: سعید فائقی را که می شناسید. او معاون سازمان تربیت بدنی بود؛ حدفاصل سال 73 تا 80. در آن ایام دربی‌های مهیجی برگزار شد. شروع برای او از دربی سال 73 بود. خودش روایت های شنیدنی از آن سال ها دارد…

آقای فائقی سال 73 تا به سازمان تربیت بدنی رفتید، شاهد درگیری امیر قلعه نویی و محرمی بودید. 
بله. این از شانس بدم بود. 30 دی ماه سال 73 به جرات بدترین روز زندگی‌ام شد. مردم خشم‌شان را در ورزشگاه خالی کردند. داستان این بود که استقلال بازیکنی گرفته بود. اسمش یادم نیست. پرسپولیسی‌ها اعتراض داشتند. به مصطفوی گفتم ماجرا چیست؟ مگر کارت بازی‌اش صادر نشده؟ گفت چرا. می تواند بازی کند. پرسپولیسی‌ها می گفتند نباید بازی کند. قبل از بازی اعتراض‌ها شروع شد و بعد درگیری امیر و محرمی اتفاق افتاد. یادتان هست که بازی برگشت را رفتیم بندرعباس؟

بله. نقشی در آشتی محرمی و قلعه نویی داشتید؟ 
نه. خودشان آشتی کردند. این دو نفر خیلی رفیق بودند. هر دو مشتی و با معرفت و با مرام. اصلا نیازی نبود ما پاپیش بگذاریم. یادم هست گفتند امیر جلو رفته. یعنی او بود که پا پیش گذاشت و از مجتبی محرمی دلجویی کرد و آشتی کردند. 

واقعا؟
بله. به ما آن زمان گفتند امیر پا پیش گذاشت و آشتی کردند. 

هر دو تیم در یک هواپیما عازم بندرعباس شدند. در هواپیما خبری بود؟ 
بابا بچه ها رفیق بودند. تا خود بندرعباس گفتند و خندیدند. انگار نه انگار قرار است در زمین رقیب باشند. همین الان هم بازیکنان استقلال و پرسپولیس کلی رفیق هستند. چیزی که در رسانه‌ها هست با چیزی که بین بازیکنان وجود دارد، زمین تا آسمان فرق می‌کند. 

شب دربی سال 73 بچه ها بازداشتگاه رفتند؟
نه یکی از مدیران سابق فوتبال ایران دنبال چنین موضوعی بود ولی ما ایستادیم و گفتیم خیر. فوتبال است این چیزها پیش می آید. سال 79 ولی این اتفاق افتاد. بدجور جا خوردیم. اصلا کسی توقع نداشت بازی آنطور به درگیری بکشد. خیلی جامعه تحت تاثیر قرار گرفت. بچه ها هم در همان بازداشتگاه آشتی کردند و موضوع خیلی زود حل و فصل شد. 

پائیز 78 و بعد از اخراج حلالی و محمدخانی انصافا شما به استقلالی ها گفتید گل نزنند؟

 شما یک بار دیگر فیلم بازی را ببینید. استقلالی‌ها کلی فشار آوردند گل بزنند ولی نتوانستند. روز روز استقلال نبود ولی بگذارید یک چیز را برای اولین بار بگویم. 
بفرمائید. مربوط به همین مسایل است؟ 
بله. این را تا حالا نگفته بودم. سال 76 پرسپولیس استقلال را سه بر صفر برد. اواخر بازی استقلال به هم ریخته بود و وضعیت جالبی نداشت. من از ابتدای بازی کنار زمین بودم. یادم هست پرسپولیس دقیقه 78 گل سوم را زد. استقلال از نظر روحی طوری بود که شاید گل‌های بیشتری تا پایان بازی می‌خورد. من به افشین پیروانی کاپیتان پرسپولیس گفتم به خاطر ناصر حجازی، مراعات کنید. او سرمربی استقلال بود و اگر پرسپولیس گل بیشتری می‌زد، خراب می‌شد. بعد از افشین سر وقت حمید درخشان رفتم. او سرمربی پرسپولیس بود. گفتم حمیدجان شما مردانگی حالی‌ات است. نگذارید تیم بیشتر گل بزند، به خاطر حجازی. او هم معرفت به خرج داد و به تیم گفت آرام بازی کنید و جلو نکشید. فکر کنم کلا دقایقی که با وقت های اضافه سپری شد، 7، 8 دقیقه بود. غیر از آن مورد دیگری نبوده که از تیمی بخواهم آرام بازی کند یا گل نزند.

251 251

دسته‌بندی نشده
 

آخرین اخبار

برچسب‌های پربازدید

 

وبگردی