ماجرا مربوط به حضور علی پروین و برخی پیشکسوتان پرسپولیس در اولین تمرین این تیم در فصل جدید برمیگردد.
این پیشکسوتان با دعوت رضا درویش و باشگاه پرسپولیس انجام شد و حالا این موضوع به وحید قلیچ برخورده است. با خواندن این مصاحبه متوجه داستان خواهید شد.
آقای قلیچ چه خبر؟ تمرینات پرسپولیس هم آغاز شد و…
اتفاقا تصمیم گرفتهام به زودی خودم تک و تنها و بدون دعوت قبلی سرتمرین پرسپولیس بروم و ببینم چه کسی میخواهد جلوی من را بگیرد؟!
مگر قرار است جلوی شما را سرتمرین پرسپولیس بگیرد؟
نه! مگر کسی هم جرأت دارد؟ یک مدتی میشود برخی ها کاسه داغ تر از آش شده و میخواهند وحید قلیچ را خراب کنند اما وحید قلیچ یک شبه وحید قلیچ نشده است که یک شبه هم خراب شود. من ۱۲ سال برای این تیم زحمت کشیدم و پرسپولیس خانه من است.
خب؟
پس نیازی ندارم که زنگ بزنند یا تماس بگیرند و بخواهند من را به خانهام دعوت کنند. بنابراین هرموقعی دلم خواست سرتمرین میروم.
به نظر میرسد از حضور اخیر برخی پیشکسوتان سر تمرین پرسپولیس و عدم دعوت از خودتان شاکی باشید؟
لطفا درشت بنویسید که پیشکسوت از نظر من عباس کارگر، مرتضی فنونی زاده، رحیم یوسفی و مجتبی محرمیهستند. بقیه نان را به نرخ روز میخورند اما از آقای درویش توقع نداشتم.
چه طور؟
لابد دعوت از من برای حضور در اولین تمرین پرسپولیس مثل بعضی ها به صرفه نبوده که دوستان روی اسم وحید قلیچ قلم کشیده اند!
حالا مطمئن هستید رضا درویش مدیرعامل پرسپولیس این دوستان را دعوت کرده بود؟
آقاجان ما که بچه نیستیم! کسی در باشگاه پرسپولیس آب بخورد ما متوجه میشویم. آقای درویش شاید تصور میکند ما بچه هستیم یا اینکه گذشته را فراموش کرده است. روزهایی که به عنوان یک بسکتبالیست دور و بر ما فوتبالی ها میچرخید!
بسکتبالیست بودن که ایراد ندارد؟
نه، ایرادی ندارد اما فراموش کردن گذشته بد است. برخی دوستان تصور میکنند مدیرعاملی باشگاه پرسپولیس ابدی و مادام العمر است. آقای درویش دوست عنایت آتشی و حسن میرزاآقابیک بود و به واسطه اینها به علی پروین وصل و شناخته شد. ما هم از آن دوران خاطرات خوبی داریم. خداوند پدرو مادر همسر آقای درویش را بیامرزد. ما نان و نمک این دو بزرگوار را خورده ایم و حالا که مدیرعامل پرسپولیس شده با هم آشنا نشدیم اما انتظار داریم او هم گذشته را فراموش نکند.
شما که رابطه خوبی با رضا درویش داشتید و پس از انتصاب از او حمایت کردید؟
شاید اشتباه من همین جا بود! کسانی که آقای درویش به اولین تمرین پرسپولیس دعوت کرده بود سایه او را با تیر میزدند. من دهانم باز شود سنگ روی سنگ بند نمیشود!
یعنی چیزی باقی مانده است که بخواهید بگویید؟
خیلی حرف ها در سینه دارم. اولین نفری که پس از انتخاب آقای درویش از او حمایت و این حمایت را علنی کرد من بودم. من به خطر او به دفتر باشگاه هم رفتم و با وجود شرایط نامناسبی که وجود داشت باز حمایت کردم. به خودش هم گفتم بدون چشمداشت در خدمت پرسپولیس و رفاقت قدیمیهستم اما حالا چه شده است؟ ما آدم بد ماجرا شدیم و کسانی که میخواستند تیشه به ریشه اش بزنند آدم خوب؟! این رسمش نبود و نیست آقای درویش!
شاید هم رفتن سر آخرین بازی استقلال و …
آن ماجرا تمام شد و رفت پی کارش! من ۱۲ سال در پرسپولیس جان کندم. بروید از عباس کارگر، رحیم یوسفی، مجتبی محرمیو مرتضی فنونی زاده بپرسید چه میگویم؟ ما زمانی برای پرسپولیس توپ زدیم که خبری از پول ۱۰ میلیاردی، یک میلیاردی، حتی یک میلیونی و ۱۰۰ هزار تومانی هم نبود! مفت و مجانی با عشق توپ زدیم و حالا به خاطر یک واکنش اعتراضی شدیم استقلالی؟! نه آقا جان! این حرف ها نیست. دنبال بهانه بودند تا وحید قلیچ را بزنند و بهانه هم دستشان آمد. من گفتم برای کسی کیسه ندوختهام ولی انتظار احترام دارم. شرمنده خانواده خودم هستم و نمیدانم به آنها چه بگویم؟ جوابی ندارم! میپرسند چرا این رفتارها را با تو میکنند؟ مگر من چه کردهام؟ آدم کشتهام؟ نه! گناه من این است که زبان سُرخی دارم. حرفم را بدون واهمه میزنم و اهل پاچه خواری نیستم. من از همبازیان خودم هیچ انتظاری دیگر ندارم!
چرا؟
چون حرمت نان و نمک را فراموش کرده اند اما از آقای درویش بیشتر از این حرف ها انتظار داشتم. اینکه فردا روزی بتوانیم توی چشم همدیگر نگاه کنیم. همین!