1- واقعیت این است که آقای رییسی نماینده گفتمان خاصی است که در ادبیات سیاسی کشور از آن با عنوان گفتمان انقلاب اسلامی یا گفتمان مقاومت یاد میشود. این گفتمان براساس آنچه که در سالهای اخیر طرفداران برجسته آن گفتهاند مغایرتها و تفاوتهایی با گفتمان اصلاحطلبی هم در اهداف و هم در روشها دارد. نباید از نظر دور داشت که از سال 1392 تاکنون رقابتی جدی میان فعالان سیاسی این دو گفتمان در فضای سیاسی کشور وجود داشته است. اکنون با توجه به پیروزی آقای رییسی باید انتظار داشت که افراد معتقد به گفتمان ایشان در مصادر و مناصب اجرایی کشور قرار گیرند و به اجرای سیاستها و برنامههای وعده داده شده بپردازند.
2- اعلام آقای رییسی مبنی بر اینکه مستقل است را نباید به معنای فراجناحی عمل کردن در چینش کابینه دانست. باید توجه داشت که در جریان اصولگرا شخصیتها و طیفهای گوناگونی قرار دارند که میان آنها برای اعمال نفوذ در دولت آقای رییسی رقابت وجود دارد و از دولت ایشان میخواهند سهمی داشته باشند. لذا چنین به نظر میرسد که مخاطب آقای رییسی این شخصیتها و طیفها باشند نه برخی احزاب و شخصیتهای اصلاحطلب. در واقع معنای سخن آقای رییسی این است که به دور از هر گونه فشاری از ناحیه گروههای منتقد اصولگرا میخواهد مدیران خود را انتخاب کند.
3- اینکه چرا با وجود این بدیهیات عدهای ترجیح میدهند که از ضرورت تشکیل دولتی فراجناحی سخن بگویند دلیلش میتواند این باشد که این عده در واقع انتظارات و مطالبات خود را که عمدتا معطوف به منافع شخصی است را بیان میکنند. این مطالبه اگرچه با واقعیت و آنچه که در جریان است همخوانی و مطابقت ندارد اما توجه و عدم غفلت از آن به عنوان یک آسیب جدی هم برای فعالیتهای سیاسی و هم برای دولتی که دارد روی کار میآید ضروری است.
4- مشاهده ماهیت و عملکرد دولت آقای روحانی از حیث ارتباط آن با گفتمان و نیز جریان حامیاش حاوی درسهای عبرتآموز است. در بدنه دولت آقای روحانی ما شاهد افراد و عناصر فرصتطلب زیادی بودیم که هیچ دغدغهای نسبت به حفظ پایگاه اجتماعی دولت نداشتند و اصلا در این رابطه احساس مسوولیتی نمیکردند. در واقع دغدغه بسیاری از مدیران دولت روحانی نه تقویت همکاری جمعی در راستای رسیدن به اهداف دولت بلکه حفظ منافع شخصی بود؛ ترجیح این عده که در همه حوزههای دولت به وفور حضور داشتند انفرادی کار کردن آنهم در راستای حفظ قدرت و تامین منافع شخصی بود. آنچه برای برخی از آنها اهمیت داشت صرفا حفظ موقعیت و قدرت خود بود و در این راستا به سادگی آمادگی آن را داشتند تا جهت تعدیل منتقدان یا مدیون ساختن آنها به خود از امکاناتی که دراختیارشان بود به عنوان امتیاز استفاده کنند. به نظر میرسد این عده اکنون برای حفظ منافع خود شعار دولت فراجناحی را سر میدهند و بعضی هم تحت لوای این شعار زیبا میخواهند در حیاط خلوت دولت جای پایی برای خود حفظ کنند.
اگر معتقد به توسعه سیاسی و تقویت جامعه مدنی هستیم اگر دغدغه ارتقای کیفیت رقابت سیاسی و معنادار شدن انتخابات در آینده را داریم باید از روی کار آمدن افراد و شخصیتهای معتقد به گفتمان آقای رییسی استقبال کنیم و کمک کنیم تا فرصتطلبانی که از عوامل اصلی فسادها و به هدر رفتن منابع و فرصتها هستند به حاشیه رانده شوند.این امر کمک میکند که مردم بتوانند بهتر از گذشته خط و خطوط سیاسی، تفاوتها و عملکرد آنها را بشناسند و در موقع لزوم به خصوص موعد انتخابات داوری درستی داشته باشند.
23302